نمیتوان محبوبیت گیمها را انکار کرد. صنعت گیمینگ و بازی با سرعتی باورنکردنی رشد میکند و هر روز بازیهای جدید، کمپانیهای جدید و توسعهدهندههای جدید وارد این بازار میشوند. اگر بخواهیم عددی با ماجرا نگاه کنیم فقط ارزش بازیهای موبایلی در سال 2022 برابر با 152 میلیارد دلار بوده است. میدانید این رقم به چه معناست؟ یعنی ارزش دنیای گیمینگ از مجموع ارزش هالیوود و تمام صنعت موسیقی بیشتر است.
چنین صنعتی قاعدتا به تبلیغات نیاز دارد و شاید یکی از عوامل اصلی رشد آن تبلیغات بوده است. کمپانیهای بزرگ این فرهنگ گیمینگ را به خوبی شکل دادهاند و ما در ادامه قصد داریم 7 مورد از کمپینهای بزرگ تبلیغاتی در حوزه گیم را به شما معرفی کنیم.
Table of contents
وضعیت فعلی تبلیغات بازی
قبل از سال 2022 شاهد رشد سالانه 9 درصدی صنعت گیم بودیم. اما با ظهور کرونا این آمار شتاب عجیبی گرفت. چون مردم خانهنشین شدند و تفریح اصلی آنها بازی بود و حتی بعد از پایین آمدن موج کرونا و حضور دوباره مردم در فعالیتهای خارج از خانه، همچنان این شتاب زیاد حفظ شده است.
کمپینهای گسترده در سراسر جهان برای تبلیغات دنیای گیم و محصولات گیمینگ اجرا میشود. گیمرها همهجا هستند. حتی جایی که فکرش را نمیکنید. اگر یادتان باشد در دورهای گیمرها صرفا افرادی بودند که در تنهایی و تاریکی بازی میکردند و معمولا آنها را آدمهای دور از اجتماع میدانستند. اما حالا همهچیز فرق کرده و گیم به یک جریان میناستریم قدرتمند بدل شده است. این نشان میدهد که صنعت گیم چطور خود را از انزوا نجات داد و مردم را به این صنعت علاقهمندتر کرد.
حالا هر کسی که یک گوشی هوشمند دارد میتواند گیمر باشد و اگر توسعهدهنده بازی هستید باید به نحوی خودتان را به آنها معرفی کنند تا بازی شما را امتحان کنند. این معرفی میتواند یک ردیف در تبلیغات گشت و گذار بازار و یا یک کلیدواژهها در تبلیغات جستجو باشد، یا حتی یک بنر بزرگ در سطح شهر. ما در ادامه به بزرگترین و تاثیرگذارترین کمپینهای تبلیغاتی گیم خواهیم پرداخت.
1- سگا کاری میکند که نینتندو نمیتواند انجام دهد
جمله انگلیسی این کمپین بازیهای زبانی جالبی دارد: Sega does what nintendon’t. این تبلیغ در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 میلادی اجرا شد و از رقابتی سهمگین بین دو تا از تایتانهای این صنعت خبر میداد. سگا و نینتندو رقابتی پایاپای داشتند و نینتندو توانست با بازی سوپرماریو بخش بزرگی از بازار را مال خودش کند و فروش وحشتناکی داشت.
اما سگا میدانست که باید در برابر ماریو که محصول Nintendo Entertainment System بود صفحهآرایی کند. در نتیجه Sonic The Hedgehog را روانه کرد. این بازی با گرافیک قویتر، گیمپلی حرفهایتر و به طور کلی مدل بازی متفاوتتر توانست به چهره اصلی تبلیغات سگا تبدیل شود. استفاده از این عنصرهای بهبودیافته به شعار تبلیغاتی Sega does what Nintendon’t بدل شود و یکی از کمپینهای موفق در جهان گیمینگ شد. در این سری تبلیغاتی از مایکل جکسون و جو مونتانا هم به عنوان شخصیتهای معروف و تاثیرگذار استفاده شد.
2- دابل لایف یا زندگی دوگانه
تا اوایل دهه 90 رقابت اصلی بین سگا و نینتندو بود و فکرش را هم نمیکردند که یک بازیگر جدید وارد بازی شود و تمام قواعد را عوض کند. اما این بازیگر جدید با تمام قدرت وارد شد. سونی که بیشتر با واکمن و دوربینهای فیلمبرداری شناخته میشد وارد صنعت گیمینگ شدند. پلی استیشن محصول این برند بزرگ و خلاق بود که همهچیز را عوض کرد. عرضه این پلیاستیشن با یکی از بزرگترین کمپینهای تبلیغاتی در جهان اتفاق افتاد.
جمله معروف «من فرمانده ارتشها بودهام و جهانها را فتح کردهایم» هنوز هم قلب گیمرهای آن زمان را به تپش میاندازد. این تبلیغ داستان هیجانانگیزی هم داشت و توانست مخاطب را با خود همراه کند و لحظات هیجانانگیزی برای آنها بسازد. برخی از تحلیلگران تبلیغات معتقدند که تعداد تبلیغهایی که از این تبلیغ سونی قویتر هستند به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد.
3- زندگی کوتاه است، بیشتر بازی کن
سگا و نینتندو تا حد زیادی در برابر سونی کم آوردند و با عرضه PS2 در سال 2000 این شکاف حتی بیشتر شد. به نظر میرسید دیگر هیچکس به گرد پای آنها هم نمیرسد. هر کمپانی یا شرکتی که میخواست با آنها رقابت کند احتمالا باید بودجه بسیار عظیمی میداشت و البته یک محصول قدرتمند. تنها کمپانی بزرگی که تمام این چیزها را داشت مایکروسافت بود. مایکروسافت با ایکسباکس وارد این دنیا شده بود.
تبلیغ Life is Short, Play More یک بچه تازه به دنیا آمده را نشان میدهد که در در هوا پرواز میکند. کم کم سنش بیشتر میشود و در نهایت میمیرد. این تبلیغ حتی هنوز به مرحله انتشار نهایی نرسیده بود که وایرال شد. این تبلیغ که کمتر از 2 مگابایت بود از طریق ایمیل بین مردم رد و بدل میشد و شاید بتوان گفت بیش از یک میلیون بار به اشتراک گذاشته شده بود. شاید یک میلیون در حال حاضر عدد کوچکی باشد اما در آن زمان عدد بزرگی بود.
این تبلیغ خیلی زود بین مردم چرخید و نسخه نهایی آن هم در تلویزیون پخش شد. با اینکه این تبلیغ بعدها به دلیل برخی شکایات ممنوع شد و شبکههای تلویزیونی این تبلیغ را متوقف کردند، اما همچنان یکی از بزرگترین کمپینهای تبلیغات حوزه بازی به حساب میآید.
4- این جهان خیلی خیلی دیوانه است
تریلر اولیه بازی Gears of Wars که از طریق ایکسباکس عرضه میشد یکی از اولین تبلیغات حوزه گیمینگ بود که مستقیما احساسات انسانی قدرتمندی را زنده میکرد. این تبلیغ با کاور Gary Jules از آهنگ Tears For Fears اجرا شد. در این تبلیغ ترکیبی از احساس غمگین و ملانکولیک در کنار حرکت کردن و عمل کردن قرار داده شده بود. نورپردازی این تبلیغ به شدت چشمگیر بود و گرافیک هیجانانگیزی داشت و به طور کلی جریان ساخت تریلر برای بازیها را تغییر داد و به مرحله دیگری برد.
5- باور کن
همچنان ایکسباکس حرف اول را میزند. با تبلیغاتی که برای بازی Halo 3 اجرا کرد جریان تبلیغات گیمینگ را تغییر داد. این تبلیغ هایپ شدیدی حول بازی ایجاد کرد و دنیای جدیدی ساخت که واری گیم اتفاق میافتد. اثرگذاری این تبلیغ به حدی بود که بسیاری از رسانهها آن را پوشش دادند. اگر بخواهیم در مورد داستانپردازی در تبلیغات صحبت کنیم قطعا این تبلیغ Believe یک مثال فوقالعاده است.
تریلر رسمی بازی توسط Neill Blomkamp کارگردانی شده بود و اولین نمایش دنیای هالو در یک چیدمان زنده بود.
6- کوین باتلر
سونی دیگر دوست نداشت با تبلیغات پرهزینه وارد رقابت تبلیغاتی با مایکروسافت شود، چون به احتمال زیاد ممکن بود بازنده رقابت باشد. در نتیجه تاکتیک جدیدی را امتحان کرد. کوین باتلر (بازیکن محبوب فوتبال آمریکایی) به چهره سونی بدل شد و در کمال ناباوری به شدت جواب داد.
این کمپین تبلیغاتی به صورت مجموعهای ارائه شد و کراساورهای مختلفی داشت. تا حایی که طرفداران سونی و به طور کلی طرفداران دنیای گیم هم ورژنهایی از این تبلیغ را ساختند. این تبلیغ فروش PS3 را به اوج رساند. این کمپین بعدها ادامه پیدا کرد و کوین باتلر به عنوان چهره تبلیغاتی سونی در ایونتهای حوزه گیمینگ هم شرکت میکرد.
7- به سلامتی مایکل
سونی در سال 2011 با کمپین Long Live Play و تشبیه سونی به جواهری که روی تاج قرار دارد نتایج خوبی گرفت اما کمپین مایکل خیلی بهتر جواب داد و توانست مخاطب هدف آنها (یعنی گیمرهای کاملا جدی) را هدف قرار دهد.
در این تبلیغ Nathan Drake و Kratos سربازانی هستند که از ساحل Omaha برگشتهاند و حالا یاد مایکل را زنده نگه میدارند. اما مایکل کیست؟ مایکل همان شخصیت گیمری است که در لحظات سخت به آنها کمک کرده است.
این تبلیغ خیلی خوب جواب داد. چون قهرمان آن یک شخصیت معروف یا یک شخصیت از دل بازیها نبود. بلکه قهرمان تبلیغ خود گیمرها بودند و این تنها چیزی است که اهمیت دارد.
مطلب مرتبط: نحوه برنامهریزی و نوشتن پلن تبلیغات و مارکتینگ
مرحله بعدی در دنیای تبلیغات بازی چیست؟
با رشد تکنولوژی، تبلیغات چهره دیگری به خود گرفت و حالا تنها شرکتهای بزرگ تکنولوژیک جهان صاحب رسانهها و تبلیغات مهم نیستند. حتی شرکتهای گمنامی مانند Mojang با تبلیغات خیلی کمتری توانستند بیش از 130 میلیون کاربر برای بازی ماینکرافت جذب کنند. حالا توسعهدهندههای کوچک و بزرگ میتوانند مدل تبلیغاتی متناسب با بودجه خودشان را پیاده کنند و حتی خیلی از آنها از بیلبوردهای شهری و تبلیغات تلویزیونی هم استفاده نمیکنند.
نکته مهمی که در اکثر تبلیغات بالا بین همه مشترک بود قصهگویی قدرتمند در مورد محصولشان بود. اگر بازی شما روایت قدرتمندی داشته باشد و بتوانید مخاطبان را با این روایت درگیر کنید میتوانید آنها را جذب کنید. حالا برنامه شما برای تبلیغات چیست؟ تا حالا چه ایدههایی برای تبلیغ بازیها و محصولات مرتبط با بازی اجرا کردهاید؟ آیا به نتیجه رسیده است؟ حتما در کامنتها برای ما بنویسید و امیدواریم بتوانیم بحثهای جالبی داشته باشیم.
این تبلیغات اکثرا توسط سگا، مایکروسافت و سونی اجرا شدهاند و نتایج خوبی از آنها گرفتهاند.
نقطه اشتراک تمام تبلیغات موفق داستانپردازی فوقالعاده با درگیر کردن احساسات کاربران بوده است.